این روزا زیاد نقاشی میکشم ؛ چون عاشق نقاشیم-
نقاشی هوا ؛ برف ؛ خدا !
این روزا با باران نقاشی عشق می کشم . با رنگ ها ؛ رنگین کمانی می کشم که هفت رنگ آن در هیچ کتاب رنگی
نمی گنجد ؛ آنقدر زیباست که رنگ ارغوانی سر به سجده گذاشت_ آبی با من از زندگی گفت _ قرمز سر به زیر آرام خفت.
می خواهم نقشی بکشم که با عشق آشناست او را می شناسد؛ نفسم را می شمارد؛ آرزویم را می داند.
قلم نقاشیم را دست دلم می دهم ؛ تا نقش پرواز را در هنگام باران بکشد _ شاید هم اشک را در چشم خدا نقاشی
کند.
می دانم نقاشی ام بیست می گیرد . با قلمم نقش پروانه می کشم چون خودم پروانه ام حس چلچه را دارم ؛
هنگام بهار _ می خواهم مثل سبز شدن گیاهان من هم سبز شوم ؛ شاد شوم ؛ امید وار باشم چون خداوند می خواهد _باید همراهش باشم ؛ یادش باشم ؛ تا همیشه با من باشد
نظرات شما عزیزان: